من بی کسم، تو هم نفسم باش...
بسم الله
برای عید غدیر و غربت این سالها. برای دلمان که شکسته است. برای درمان بی دینی مان. برای چاره ی بی معرفتی مان. برای دردهای بی درمان مان. برای تنها افتخاری که امید است دستمان را در روز حشر بگیرد: ولایت علی بن ابی طالب(ع).
در هر مقام، با صد و ده بار «یا علی»
داریم بر تمام جهان ادّعا؛ علی!
وقتی که مرده، زنده کند ریزه خوارتان،
حق است گر بخوانم تان من، خدا، علی!
دیدم که پادشاهی و من هم...گدا شدم
حاشا ازین که از تو کنندم جدا، علی!
ما مجلس حسین تو را گرم می کنیم
از بچه گی به «روضه» شدیم آشنا، علی!
هر جا که می رویم، به ما سنگ می زنند
آواره ایم و در هوس کربلا؛ علی!
لطف شما به هر کس و نا کس رسیده است
من بی کسم تو هم نفسم باش یا علی!
از دست خویش، شاکی ام و رنج می کشم
-ما را نجاتمان بده از دست ما، علی!-
ماییم و فتنه های زمانه، تو رحم کن!
یا مظهر العجائب یا مرتضا علی!
ماییم و نفس سرکش و طبعی گناهکار
امّن یجیب؟ مضطرم و بی نوا؛ علی!
آقا! بریده ام! به خدا دل شکسته ام!
من را خلاص کن تو ازین ماجرا! علی!
ناچیزم و فقیرم و بی آبرو و گنگ؛
قدر کرامتت تو به من کن عطا؛ علی!